هر کجا میان سلیقهها، افکار و عقاید به هر نحو دچار تحیّر شدیم، حرف آخر از آن قرآن است. حتّى اگر در میان روایات نیز دچار حیرت شدیم، باید به حدیثى توجّه کنیم که مطابق با قرآن باشد.
مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ (آل عمران ـ 4)
او پیش از این (تورات و انجیل را) براى هدایت مردم (فرو فرستاد) و اینک فرقان را (که وسیلهى تمیز حقّ از باطل است) نازل کرد، البتّه براى کسانى که به آیات الهى کفر ورزند، عذاب شدیدى است و خداوند شکست ناپذیر صاحب انتقام است.
"عزیز" در لغت به معنى هر چیز مشکل غیر قابل نفوذ و غالب مىباشد. لذا زمینى که عبور از آن به سختى انجام مىگیرد "عزاز" نامیده مىشود و نیز هر چیز که بر اثر کمیابى دسترسى به آن مشکل باشد "عزیز" نامیده مىشود. همچنین افراد نیرومند و توانا که غلبه بر آنها "مشکل" یا "غیر ممکن" است عزیز هستند و هر کجا کلمه "عزیز" بر خدا اطلاق مىشود به همین معنى است یعنى هیچ کس قادر بر غلبه بر او و شکست او نیست و همه در برابر اراده و مشیت او محکومند.
در جمله (وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ) براى اینکه کافران بدانند این تهدید کاملاً جدى است مىفرماید: خداوند قادر است و به همین دلیل کسى نمىتواند در برابر تحقق یافتن تهدیدهاى او مقاومت کند، زیرا همان طور که او در جاى خود فوق العاده "رحیم و مهربان" است در برابر آنها که شایسته رحمت نیستند، عذاب شدید و انتقام دردناک دارد.
البته "انتقام" در اصطلاح امروز بیشتر در مواردى به کار مىرود که اشخاص بر اثر عدم گذشت در برابر خلافکاری ها یا اشتباهات دیگران دست به عمل متقابل مىزنند و حتى مصلحت خود را در عفو و گذشت در نظر نمىگیرند.
این صفت مسلماً صفت پسندیدهاى نیست زیرا انسان در بسیارى از موارد باید عفو و گذشت را بر مقابله به مثل مقدم بدارد ولى "انتقام" در اصل لغت به این معنى نیست، بلکه به معنى کیفر دادن گناهکار است و مسلم است که مجازات گناهکاران گردنکش و ستمگر نه تنها کار پسندیدهاى است بلکه صرف نظر کردن از آنها، مخالف عدالت و حکمت است.
عذاب شدید مخصوص آخرت نیست. در این آیه نفرموده که عذاب کفّار مربوط به آخرت است، زیرا گاهى سرگرمى و حرص بر اندوختن مال و غفلت از خداوند و معنویات خود عذاب است. در آیه 85 سوره توبه مىفرماید: خداوند به گروهى مال و اولاد مىدهد تا بدانها عذابشان کند
دو نکته:
1ـ پس از ذکر تورات و انجیل در آیه قبل که در مقاله قبل مفصلاً شرح دادیم در این آیه به نزول قرآن اشاره شده است آن هم به عنوان "فرقان" اما اینکه چرا قرآن،" فرقان" نامیده شده؟
به خاطر این است که "فرقان" در لغت به معنى "وسیله تمیز حق از باطل" است و به طور کلى هر چیزى که حق را از باطل، مشخص سازد، "فرقان" نام دارد و لذا روز جنگ بدر در قرآن به عنوان "یَوْمَ الْفُرْقانِ" (سوره انفال، آیه 41) نامیده شده زیرا در آن روز ارتش کوچکى که فاقد هر گونه ساز و برگ جنگى بود بر ارتش نسبتاً بزرگ و نیرومندى که از هر جهت بر او برترى داشت، پیروز شد، همچنین به معجزات ده گانه موسى علیه السلام نیز " فرقان" اطلاق شده است. (سوره بقره، آیه 53)
پس فرقان، یعنى آنچه مایهى افتراق، جدایى و فرق گذاشتن است و از آنجا که راه تشخیص حقّ از باطل، در همه امور قرآن مىباشد، لذا به آن فرقان گفته شده است.
امام صادق علیه السلام دربارهى «أَنْزَلَ الْفُرْقانَ» فرمودند: هر امر محکم، فرقان است و کتاب در «أَنْزَلَ الْکِتابَ»، مجموع قرآن است. (تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 162)
2ـ عذاب شدید مخصوص آخرت نیست. در این آیه نفرموده که عذاب کفّار مربوط به آخرت است، زیرا گاهى سرگرمى و حرص بر اندوختن مال و غفلت از خداوند و معنویات خود عذاب است.
در آیه 85 سوره توبه مىفرماید: خداوند به گروهى مال و اولاد مىدهد تا بدانها عذابشان کند.
فرقان، یعنى آنچه مایهى افتراق، جدایى و فرق گذاشتن است و از آنجا که راه تشخیص حقّ از باطل، در همه امور قرآن مىباشد، لذا به آن فرقان گفته شده است
پیامهای این آیه:
1ـ هدایت مردم، یک سنّت همیشگى الهى بوده است. «مِنْ قَبْلُ»
2ـ مخاطب کتب آسمانى، عموم مردم هستند، نه قبیله و نژاد خاص. «لِلنَّاسِ»
3ـ قرآن، وسیلهى شناخت حقّ از باطل است. «وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ»
4ـ هر کجا میان سلیقهها، افکار و عقاید به هر نحو دچار تحیّر شدیم، حرف آخر از آن قرآن است. (حتّى اگر در میان روایات نیز دچار حیرت شدیم، باید به حدیثى توجّه کنیم که مطابق با قرآن باشد.) «الْفُرْقانَ»
5ـ بعد از نزول آن همه کتاب و اسباب هدایت، جزاى شخص لجوج عذاب شدید است. «عَذابٌ شَدِیدٌ»
6ـ عذاب الهى، پس از اتمام حجّت بر مردم است. «هُدىً لِلنَّاسِ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ»
7ـ این آیه مایهى دلگرمى و تسلیت خاطر پیامبر و مومنان است که خداوند به حساب کفّار سرسخت مىرسد. «عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ»
8ـ سرچشمه کیفر و انتقام او، عملکرد ماست، و گرنه او عزیزى است که هیچ کمبودى ندارد. «عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ»
9ـ کفر مردم در خداوند اثرى ندارد. «کَفَرُوا»، «وَ اللَّهُ عَزِیزٌ»
منبع: بیست